اولین فرمانده سپاه بود که ساخت سلاح و مهمات در کشور را پیشنهاد داد. یک نمونه توپ «۱۲۲ م م» را برای نمونه برداری و ساخت به کارخانه ماشین سازی اراک فرستاد. مسئول ماشین سازی گفته بود: نمیتوانیم خیلی کار میبرد.
گفته بود مهم نیست چقدر کار ببرد، باید خودمان بتوانیم بسازیم، حتماً باید منتظر غنایم دشمن باشیم؟ با سرسختی فرمانده آن توپ ساخته شد.
تازه کار ساخت آن توپ تمام شده بود که بلافاصله یک کاتیوشای ۱۲۲ را برای مسئول کارخانه فرستاد.
چند بار از او خواستم حقوقش را بیشتر کنم.
حرفهای خوب و از سر دلسوزی شنیدنش حتی اگر زیاد هم تکرار بشود اما باز هم ارزش گوش دادن و فکر کردن دارد؛ درست مثل حرفهای امام جعفر صادق (علیهالسلام). ایشان به خصوص برای جوانان در مورد دوست یابی، ازدواج، تحصیل و ... توصیه های کاربردی دارند.
امام خطاب به یکی از یاران خود چنین بیان کردند: «هیچ گاه دوست ندارم یکی از جوانان شما را ملاقات کنم مگر اینکه در یکی از دو حال، شب و روز خود را بگذراند؛ یا عالم باشد یا طالب علم» *
انتخاب دوست هم یکی از اختصاصات دوره جوانی و زندگی انسان است که
قدیمترها بچهها از در و دیوار خانه بالا میرفتند و کودکانی که گوشه ای از خانه کز میکردند و کاری به کار کسی نداشتند به نظر میآمد مریض هستند. بازی و سرگرمی طبیعیترین خصلت کودکان است؛ شاید در سالهای اولیه زندگیشان تمایل داشته باشند به تنهایی و با اسباب بازیهایشان بازی کنند اما هر چه که بزرگتر میشوند علاقمند به بازی با دوستان و همسالان خود میشوند.
بگذریم از مزیتهای بازیهای گروهی و آموزشهای ناخودآگاهی که این بازیها در رشد و تقویت خلاقیت و مهارت کودکمان دارد؛ شادابی و نشاط حاصل از باهم بودن بزرگترین خاصیتی است که جمعهای کودکان همسال دارد.
اما امروزه با رشد علم و فناوری شاهد متحول شدن شکل جدیدی از بازیهای کودکان هستیم. این روزها به هر خانهای که وارد میشوید، به جای سر و صدای بازی و سرگرم بودن کودکان با خمیرهای بازی که خلاقیتشان را بالا میبرد و مهارت دستهایشان را بیشتر میکرد، تبلتهایی در دست بچهها جا خوش کرده و جایگزین نه چندان مناسبی بازیهای مفرح کودکانه شده است. بعضی پدر و مادرها هم که امکان خرید چنین ابزاری برای کودکشان ندارند هم از خود گذشتگی کرده و او را با گوشی هوشمند تلفن همراهشان سرگرم میکنند و مهارت کودکشان در انجام بازیهای مختلف را به رخ این و آن میکشند.
نجار پیری بود که میخواست بازنشسته شود. این تصمیم خود را به اطلاع کار فرما رساند و گفت میخواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانوادهاش لذت ببرد.
کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش میخواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار خواست به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد.
نجار پیر قبول کرد، اما کاملاً مشخص بود دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بیحوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.
وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای دیدن خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو.
نجار یکه خورد. مایه تأسف بود! اگر میدانست خانه را برای خودش میسازد. حتماً کارش را بهتر از این انجام میداد ...*
__________________________________________________________________________
*انْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها
اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مىکنید و اگر بدى کنید باز هم به خود مىکنید سوره مبارکه اسراء/ آیه ۷