نزدیک عملیات بود. می دانستم دختردار شده.

یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون.

گفتم: «این چیه؟» گفت: «عکس دخترمه. گفتم: «بده ببینمش».

گفت: «خودم هنوز ندیده مش». گفتم: «چرا؟» گفت: «الان موقع عملیاته.

می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد...